پیمان جبلی، رئیس ســازمان صداوسیما در مخمصه گرفتار شده است. در دورانی که مرجعیت خبری از ایران رخت بربسته است و تلویزیونهای فارسیزبان در ضدیت با ایران و جمهوری اسلامی گوی سبقت را از هم میربایند و هر یک تلاش میکنند با فیکنیوز راست و دروغ را به هم بچسبانند و مردم را به حضور در خیابانها تهییج کنند، مجله آمریکایی تایم افشا میکند که دو برادر رئیس سازمان صداوسیما به غرب رفته و به دنبال پناهندگی از کشورهایی مانند کانادا و آمریکا هستند.
انتشار این خبر بیشک علیه پیمان جبلی است که یک سالواندی پیش به سازمان عریضوطویل صداوسیما رفت تا تحولی صورت دهد اما چرخ آنچنان که باید میچرخید، نچرخید. سیاستهای جدید دولت رئیسی برای جراحی اقتصادی باعث افزایش فوران قیمتها شد و گرانیها از راه رسید و توفان تورم کشور را درنوردید. در این میان، صداوسیما آچمز شد. از چه کسی باید انتقاد میکرد؟ میکروفن را به سمت چه کسی میگرفت تا سخنی به تندی بیان نکند؟ اینچنین بود که صداوسیما در موضوع گرانی برای آنکه از دولت رئیسی انتقاد نکرده باشد، جا ماند و بعد از آن حوادث دیگری رخ داد.
ماجراهایی مانند گشت ارشاد و سختگیریها و نهایتاً داستان غمانگیز مهسا امینی. صداوســیما باز هم جا ماند. اعتراضات که شروع شد دیگر صداوسیما عقب افتاده بود و این رسانههای خارجی بود که مرجعیت را در دست داشتند. هر روز خبر و شانتاژ را به هم آمیخته میکردند و روی خروجیهای خود میفرستادند. صداوسیما عقب افتاد. رسانههای داخلی دیگر هم عقبافتادند و روایتگری دست بیگانه بود تا نیروهای داخلی. مدیران رسانهای در آماج انتقاد بودند و در این میان، صداوسیما بیــش از همه مورد تیر و تیغ بود که منفعل است و عقب است و هیچی برای دیدن ندارد. صداوسیما پیش از این هم به دلیل یک نگاه خودخواهانه و سـلبی، مجریان توانمندش را رانده بود و به آنها احساس نیاز نمیکرد. پس از اعتراضات اتفاق دیگری هم افتاد.
برخی مجریان خودخواسته از این سازمان جدا شدند، برخی از برنامهها مثل کتابباز تعطیل شدند و برخی از هنرمندان نیز بهواسطه مواضعی که میگرفتند جایی در صداوسیما و سریالهای آن نداشتند.تا جایی که مهران رجبی،مرد خندان حوزه کمدی، تقریباً به طنز و جدی عهدهدار خیلی از برنامهها شد. همه این اتفاقات جایی رخ میداد ه تحت نفوذ پیمان جبلی بود اما به هر دلیلی جای این توجیه باقی بود که برای هر یک از موضوعات، آدمی بتواند از خود سلب مسئولیت کند. مثلاق بگوید که تعطیلی برنامه ۹۰ در دوره من نبود یا اعتراضات به ما برنمیگردد و انتقال مرجعیت خبری هم ریشه در دوره ما نداشته و ندارد. بگذریم از اینکه هر مدیری که میآید، برای تحول میآید نه آنکه راه گذشتگان را برود حال در این اوضاع و احوالی که همه چیز به هم تنیده شده است، ناگهان مجله تایم خبری را منتشر میکند که تیری به جان پیمان جبلی است. دو تن از نزدیکان او به دنبال پناهندگی از کشورهایی که در حال تخاصم با ایراناند، هستند. کشورهایی که شــبانهروز علیه ایران تحریمهایی را وضع میکنند و نهایتاً نیز کشــور را در فشارهای توأمان میگذارند. اما این رخداد چرا سیاســی اســت و آدمی را به یاد چه موضوعاتی میاندازد؟ یک سال پیش شورای نگهبان، علی لاریجانی را به علت اینکه دخترش در یک کشــور غربی بود،رد صلاحیت کرد و بعد از آن هم خبر آمد که ظاهراً مصوبهای وجود دارد که بنابر آن نباید بستگان نزدیک مقامات مسئول و ارشد در کشور دیگری باشند. چنانکه بنابر همین موضوع، پسر خانم خزعلی که گفته میشد در کاناداست، مجبور به بازگشت به کشور شد. البته که وضع آقای جبلی با آن دومتفاوت است. اگرچه مانند خانم خزعلــی عضوی از هیات دولت اســت اما برادرانش راه خودشان را از او و البته جمهوری اسلامی جدا کردهاند و مسیری دیگر پیمودهاند. شاید به همین دلیل است که پیمان جبلی روز گذشــته در واکنش به انتشار این خبر گفته است: این اتفاقات چیز جدیدی نیست،درگذشته همبوده و طبیعت این مسیر ریزشها و رویشهاست. درباره این جمله کمی بیشتر خواهیم نوشت. پیمان جبلی در واکنش به گفتوگوی برادرش میثم جبلی با ایراناینترنشنال،سخنان او را غیراختیاری خوانده و تاکید کرده که نمیداند چقدر از این حرفها ارادی و تحت اختیار است و این اتفاقات چیز جدیدی نیســت و در گذشــته هم بوده و طبیعت این مسیر، ریزشها و رویشهاست. آنچنان که تایم نوشته محمدامین جبلی ۲۹ ساله و دانشجوی پزشکی، یکی از جانباختگان حادثه هواپیمای اوکراینی بود که برادرزاده پیمان جبلی، رئیس صداوسیماست. میثم گفته است که اواخر سال ۲۰۲۰ و بعد از ماجرای شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی، زندگی در ایــران برایش غیرقابل تحمل شــد و بهرغم فرصتهای شــغلی که به خاطر پیمان و روابطش در ایران داشت همراه با برادر دیگرش از کشور خارج شد و اکنون هر دو آنها در جستوجوی پناهندگی هستند.
محمدامین جبلی دانشجوی ۲۹ ساله رشته پزشکی که جان باخت،در دانشگاه تورنتوی کانادا درس میخواند فرزند دکتر محمد جبلی، متخصص قلب بود. تصویری هم از حضور پیمان جبلی که در آن زمان معاون برونمرزی سازمان بود در مراسم منتشر شد.مصاحبهای هم به نقل از پدر محمدامین انتشار یافت که در آن گفته بود، پسرم عزادار سردار سلیمانی بود. بنابراین روشن است که از ۴ برادر ۲ برادر از نظر سیاسی همانند هم هســتند- پیمان و محمد- و دو برادر دیگر چنین نیستند و مقابل خانواده قرار گرفتهاند.
خبرگزاری تسـنیم نیز در گزارش روز گذشته خود به این موضوع اشاره کرد و نوشــت: اگر نگاهی به هجمهها علیه صداوسـیما بیندازیم، تفاوتهایی با گذشـته دارد و این بار خود رئیس صداوسیما را هدف اصلی امواج و حملات قرار دادهاند. از روز گذشــته و رسانهای کردن ماجرای پناهنده شــدن برادر پیمان جبلی گویای این نکته است که جریان حساب شده هجمهها علیه رسانه ملی،دنبال درستشدن مسیر ساخت سریال و برنامه و رونق گرفتن تلویزیون و رادیو نیستند بلکه میخواهند بحث تحول، عدالتگستری و هویتمحوری در همان شــعار باقی بماند. با این حال، آنچنان که جبلی گفت این اولین بار نیست که چنین اتفاقاتی رخ داده است. افراد بسیاری از درون خانوادهها بودند که از ایران رفتند. چنانکه سردار میریان، رئیس عملیات زمینی سپاه پاسداران گفته بود: زمان جنگ کدام فرمانده جنگ، خانوادهاش پیش صدام زندگی میکرد؛ امروز نزدیک ۴ هزار فرزند برخی از مسئولان در آمریکا و اروپا و کانادا زندگی میکنند. کســانی که از بچگی در خارج دارند تربیت میشـوند هیچ مسئولیتی در آینده کشــور نباید بگیرند.
البته نباید فراموش کنیم که برخــی از افراد بودند که پس از جمهوری اسلامی مقابل برادران یا پدران خود قرار گرفتند و راه دیگری را رفتند. مثلاً حسین جنتی که راه جداگانهای را در پی گرفت. راهی که پدر آنها احمد جنتی نرفته بود. حسین برخلاف عقاید پدرش عضو سازمان مجاهدین خلق شد و با همسرش به عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی روی آورد. یا مجتبی طالقانی که از فرزندان آیتالله طالقانی بود، راه دیگری رفت. حسین خمینی، نوه امام خمینی نیز چنین بود یا احمد رضایی که او نیز به آمریکا رفت و پناهنده شد و راه دیگری در پیش گرفت و حتی سخنانی علیه جمهوری اسلاگی بیان کرد. ماجرای پناهندگی برادران جبلی نیز در این دسته قرار میگیرد.