“شورای رهبری شهرداری رشت: اَها، اَها؛ نَه، نَه” | صریح بگویم:”شیمی کلاه دِ پَشم نَره”
“شورای رهبری شهرداری رشت: اَها، اَها؛ نَه، نَه” | صریح بگویم:”شیمی کلاه دِ پَشم نَره”
یه بار مرغ همسایه براتون غازه میرید میارید و بعد کبابش می‌کنید میگید نه ترش مرغ محلی یه چیز دیگه است و ساعت نکشیده دلتون رو میزنه و سراغ میرزا قاسمی رو میگیرید و این دور تسلسل هم معده خالی شما رو پر نمیکنه و هم اعصاب همه رو داغان و کلان شهر رشت را با آن همه مفاخر جهانی، مضحکه خاص و عام کردید؛ بقول قدیمی‌ها: اَها، اَها ؛ نَه، نَه دِ بَرار!

حسین علیپور در تپور نوشت؛ در بحبوحه این همه اگر نگوییم مشکلات بلکه مسائل اقتصادی که دامن گیر مردم و دولت هست چون در هر صورت باور پذیر نیست که بگوییم مسئولین بیخیال هستند و از زجر مردم ناراحت. بهرحال همه حکمرانان دوست دارند که طوری عمل کنند که رضایت خاطر مردم جلب شود و اگر نمی‌توانند و نتوانسته اند آن را حل کنند باید به حساب مسائل حل نشده دیگر گذاشت که اصلا مورد بحثم در این یادداشت نیست.

داشتم می گفتم که در بحبوحه این همه مسائل اقتصادی که گریبان همه از جنین تا سالخوردگان را گرفته و حتی در میزان غذای دورریز مردم برای گربه ها و سگ‌ها و … هم رخنه کرده و ناله و نفرین سگ و گربه ها و … را روانه دنیای ما آدم ها کرده و آتش سوزی و گرد و غبار و زلزله و خشکسالی و … در کشور را زیاد کرده و کسی هم نیست حداقل زبان این این حیوانات زبان بسته را بداند و از تحریم، کسری بودجه،چاپ پول، تورم، رکود و فساد و آشنا سالاری و … به آنان بگوید و خلاصه حالی کند که من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود و آستین مال پیراهن بود و پیراهن مال بابام بود و … موضوع چندساله سوال و استیضاح مکرر شهردار رشت و اخیرا دستور موقت رای دیوان و شایعه لغو این دستور و … مثل پُتک رو اعصاب مردم می‌خورد و شده قوز بالا قوز. کار به جایی رسیده که اغراق نیست که بگوییم کل کشور هاج و واج مانده‌اند که خدای نکرده چه سیاه ناخوشی! این صندلی شهرداری رشت را گرفته که سالهاست هر کی روش ننشسته، زود باید بره!

بقول قدیمی‌ها: اَها، اَها ؛ نَه، نَه دِ بَرار! مرگ یه بار و شیون یه بار، کار به جایی رسیده که صدای تمام ایرانیان هم در اومده چه برسد مردم رشت. یه کم از شهرهای بزرگ دیگر یاد بگیرید، شهردار آوردند و داره برای آن شهرها کار میکنند و صدای کسی هم درنیامده بعد شما اصلا مشخص نیست با خودتون چند چندید؟ یه بار مرغ همسایه براتون غازه میرید میارید و بعد کبابش می‌کنید میگید نه ترش مرغ محلی یه چیز دیگه است و ساعت نکشیده دلتون رو میزنه و سراغ میرزا قاسمی رو میگیرید و این دور تسلسل هم معده خالی شما رو پر نمیکنه و هم اعصاب همه رو داغان و کلان شهر رشت را با آن همه مفاخر جهانی، مضحکه خاص و عام کردید و هر جا میریم میگن از شهردار رشت چه خبر؟

خلاصه از این کلاف سردرگم، حتی کلاهی درنمیاد و رک و صریح بگویم:”شیمی کلاه دِ پَشم نَره”

دو تا پیشنهاد دارم : ۱- همگی استعفا دهید و خیال همه را راحت تا یک فکری در سطح کلان کشور، به حال این رشت مادرمرده بکنند.
۲- شورای رهبری شهرداری رشت تشکیل دهید و ۳، ۵ ، ۷ نفر را بعنوان شهردار انتخاب کنید و اگر باز هم سر این موضوع به تفاهم نمیرسید، همه اعضای شورای شهر رشت را بعنوان شورای رهبری شهرداری رشت انتخاب کنید و رشت را مثل گوشت قربانی به تعداد اعضای شورای رهبری به مناطق مختلف تقسیم کنید و چون میدانم سر تصاحب مناطق ( تقسیم غنائم بیت المال ) اختلاف پیدا می‌کنید یک کودک از هر جایی دیگر کشور جز گیلان بیاورید تا هنگام قرعه کشی مناطق، گوی چرخ گردان را بیرون بیاورد تا دَبه در قرعه کشی در نیاورید و بعد از تصاحب مناطق، در منطقه خودتان، شهردار باشید و کاری به کار منطقه دیگر نداشته باشید تا این دوره شورا تمام شود تا ان‌شاءالله ما مردم دَنده مان نرم، از تاریخ درس بگیریم و دنبال تکرار تاریخ نباشیم و در انتخاب‌هایمان حداقل در شورای شهر بیشتر دقت کنیم.